این وبلاگ تقدیم به بچه های پارسی زبان
این وبلاگ تقدیم به بچه های پارسی زبان
اتومبیل مردی که به تنهایی سفر می کرد در نزدیکی صومعه ای خراب شد.
مرد به سمت صومعه حرکت کرد و به رئیس صومعه گفت : «ماشین من خراب شده. آیا می توانم
شب را اینجا بمانم؟ »
...
......
ادامه مطلب ...
Sna.Zx
دوشنبه 4 آذر 1392 ساعت 13:00
داستان آموزنده (پند کشیش)
مرد ثروتمندی به کشیشی می گوید:
نمی دانم چرا مردم مرا خسیس می پندارند.
کشیش گفت:
ادامه مطلب ...
Sna.Zx
دوشنبه 4 آذر 1392 ساعت 13:00